تصویر png آدم برفی با کلاه و دستکش
توجه: عکس دمو به صورت jpg می باشد ولی فایل خریداری شده png و کیفیت بالا می باشد.
ابعاد : 3464 در 3464 پیکسل
فرمت : PNG
با سایز 3464*3464 به صورت اشتراک و خرید تکی قابل دانلود می باشد. شما می توانید دیگر فایل های png زمستان را مشاهده کنید.
همچنین شما می توانید با خرید اشتراک یک ماهه ، دو ماهه ، سه ماهه و یا شش ماهه روزانه ۱۰ و یا ۲۰ طرح وکتور و تصویر png ( به انتخاب خود ) دانلود کنید
پسورد: www.bazaarfile.ir
تصویر png آدم برفی با کلاه و دستکش
آدم برفی با خودش میگفت: «آخ که این سرما چه کیفی داره. وقتی باد سرد توی صورتم میخوره و غرچغرچ صدا میکنه، من کیف میکنم.» خورشید که داشت غروب میکرد زل زده بود به آدم برفی اما چون زمستان بود و زور زیادی نداشت نمیتوانست او را آب کند. به جای چشم آدم برفی دو تکه زغال، به جای دماغش یک هویج و به جای دهانش یک شاخهی شکسته و کهنه گذاشته بودند که انگار آدم برفی داره میخنده و دندانهایش پیداست. وقتی هم بچهها او را ساختند برای او تولد گرفتند و با هم شادی کردند.
هنگامی که خورشید کاملاً غروب کرد و شب شد سر و کلهی ماه در آسمان پیدا شد. اما آدم برفی خیال کرد که او خورشید است و از نگاه او خیلی ترسید. آدم برفی با خودش گفت: «باز هم سر و کلهاش پیدا شد اما هیچ اشکالی نداره. حالا که نور سفید و قشنگی پیدا کرده. کاش میتونستم که زیر این نور برم کنار دریاچه و روی یخها سرسرهبازی کنم.»
تصویر png آدم برفی با کلاه و دستکش
سگنگهبان که در لانهاش بسته بود با صدای گرفتهای پارس کرد چون چند وقتی میشد که صاحبش او را از خانهی گرم و نرمشان بیرون کرده بود. او قبل از آن، در کنار بخاری دوران خوب و راحتی را میگذراند. اما از آن زمان یک کمی دیوانه شده بود و مدام میان حرفهایش حرفهای نامربوطی را تکرار میکرد؛ مثل: «برو بیرون! برو گم شو! گم شو بیرون!» سگ نگهبان به این دلیل اینها را میگفت چون وقتی که میخواستند بیرونش کنند به او این حرفها را زده بودند.